پدر
دسته: اخلاق و تربیت, پرفروش, تاریخ اسلام, تاریخ و سیره, سبکزندگی, سیره اهلبیت, نرجس شکوریانفردروح و جسمت یک نوازش درست و حسابی طلب می کند… یک حال خوب، یک هوای پرنسیم، یک چشم انداز زیبا تا افق، یک تکیه گاه محکم، یک چشم امیدوار.
یک کسی که مثل همه نباشد. همیشه باشد، هر جا و هر وقت که تو هوایش را کردی، او هوای تو را با قطره قطره باران وجودش، لطیف کند.
هوای بارانی نه؛ هوای آفتابی بارانی. هم آفتاب باشد، هم روشن باشد، هم قطره های باران.
دل پر از عقده، برای آدمهای ضعیف است. این عقده ها، کینه و نفرت و نفرین می آورد. این دل را نمی گویم، که به درد زباله می خورد.
دل خسته را می گویم که همه ی زار و نزار دنیا را ریخته دور و حالا دل، می خواهد یک کسی را داشته باشد که نورانی باشد… سرعتِ نورِ حضورش و قدرت تابش وجودش، وجود را روشن کند، ذهن را آرام کند، تپش قلب را منظم کند، اشک چشم را راه بیندازد و…
بریده ای از کتاب
دخترانش را می نشاند روی پایش.
در عرب رسم نبود « دخترداری»…
علی با آنها بازی می کرد. نازشان را هم می خرید. چنان محترم بزرگشان کرد که وقتی زینب وارد اتاق می شد، حسین مقابلش بلند می شد.
خودش خدا را یاد کودکانش می داد.
ریشه ای، که حتی با تمام مصیبتها هم خشک نمی شد.
ثمر دختر علی در کربلا بود که ماندگاری قیام برادر شد… حماسه ی زینب!
دختر را لوس نمی کرد، مقاوم بار می آورد. دختر را ضعیف نمی کرد، مجاهدت یادش می داد.
دخترانه های دختران علی، مادرانه های دختران علی، شد زنانگی های کربلایی…
دختران علی یزید را خوار و خفیف کردند.
علی پدر زن نمونه ی کربلاست. زینب آنقدر شخصیت عظیمی دارد که می شود؛ زینب کبری
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.