صفحات | 160 صفحه |
---|---|
نویسنده | کامران پارسینژاد |
ناشر | عهدمانا |
شابک | 978-622-6084-29-1 |
تو را خانهای هست
دسته: ادبیات, تاریخ اسلام, تاریخ و سیره, رمان, فرهنگ و رسانه, کامران پارسینژاداین رمان، داستان زندگی جذاب و خواندنی شیخ بهایی است.
محمد، نوجوانی از جبلعامل لبنان است که همراه با پدرش عزالدین حسین، یکی از علمای بزرگ لبنان، در دوران حکمرانی شاه طهماسب به ایران مهاجرت میکند و با هوش و نبوغ فراوانی که دارد، معماری شگفتانگیزی را در ایران بنا مینهد و در دانشهای مختلف زمان خود چون نجوم، علم جفر، داستان نویسی، شعر، ریاضیات، فقه و علم الحدیث، سرآمد عصر خویش میشود. این رمان، داستان زندگی شیخ بهایی عالم بزرگ جهان تشیع است.
در بخشی از این رمان میخوانیم:
عزالدین حسین بلند شد . بچهها سراسیمه به سمت در دویدند. محمد خود را به پدر رساند. تا خانه مسافت زیادی را باید طی میکردند. حالا صدای سم اسبان عثمانیها بود که هر لحظه نزدیکتر می شد. ترسیده بودند و به پشت سرشان نگاه نمیکردند. باد در تاریکی شب زوزه میکشید. صدای شیهۀ اسبان میآمد و فریاد مردان و زنان وحشتزدهای که بیهدف در گل و لای میدویدند تا شاید بتوانند به دامنۀ کوه بلند پناه ببرند ، تا شاید خود را به درۀ ابوکسلان و یا ماجور برسانند، تا شاید بتوانند جان خود را نجات دهند. از دل تاریکی بیرون زدند. وارد میدان اصلی روستا شده بودند. نیمی از دکانها در آتش می سوختند. سربازان عثمانی مشغول قتل عام روستاییان بودند. عزالدین حسین، دست محمد را محکم گرفته بود. عبدالصمد پشتشان میآمد. باید از میدان میگذشتند…
1 دیدگاه برای تو را خانهای هست
پرسش و پاسخ از مشتریان
هیچ پرسش و پاسخی وجود ندارد ! اولین نفری باشید که درباره این محصول میپرسید!
وصال (خریدار محصول) –
سلام
یکی از قشنگ ترین کتاب هایی بود که تا الآن خونده بودم… این طور کتاب ها توی بازار به نظرم کم هست که درمورد دانشمندی باشه… و جامعه ما نیاز داره به این که دانشمندان و کسانی که بهشون مدیون هست رو بشناسه… کتابی زیبا و دلچسبی بود، از اونایی که دوست داشتم بقیشو بخونم…
خیلی ممنون، از نویسنده تقاضا میشه کتاب هایی در این زمینه باز بنویسند چون همانطور که گفتم در بازار کم هست…
با تشکر